آه می کشی 

  جانم به لب رسانده ای و آه می کشی

 ما را بُکش، بگو، ز چه جانکاه می کشی؟

 ای یوسف زمان، ز چه بر روی نیزه ها

 یعقوبِ چشم ها به ذل می کشی؟

تو داعی خدایی  و با روضه های خود 

از قلب ما به سمت خدا راه می کشی

بر روی نیزه ها ببین چقدر ماه گشته ای

اوج جمال را به رخ ماه می کشی

من را فدای خواهر مظلومه ات نما

جانم به لب رسانده ای و آه می کشی