🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤
🌟ولَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی
🌟عیون أخبارالرضا علیه‌السلام، ج۲ ص۱۳۶.


🖤رمان تاریخی، بصیرتی و معرفتی #شاهزاده_ای_در_خدمت


🌟قسمت ۳۶

علی رو به من فرمودند:
_اما اگر این ظرف مس را حرارت میدادید و به صورت مذاب درمی‌آمد و سپس از فلان مواد هم استفاده میکردید،طلای ناب‌تری بدست می‌آوردید...

با تعجب به مولایم چشم دوختم و برایم باورپذیر نبود که مولا علی هم سر از کیمیاگری دربیاورد... و اینچنین عالمانه همه چیز را در این باب بداند، پس با مِن ومِن گفتم :
_یعنی...شما هم علم کیمیاگری میدانید؟!

علی لبخند ملیحی کل رخسارش را پوشانید و فرمود :
_آری ،علم کیمیا هم میدانم و نه تنها من میدانم

و با اشاره به #حسین کوچک ادامه داد:
_حتی این کودک هم علم کیمیا می داند...

و همانطور که در دریای بهت و حیرت خودم غرق بودم ایشان ادامه دادند :
_علم، یک نوع دانستنی الهی است که بر هرکدام از بندگان که لطف خدا شامل حالش شود، می‌بارد و زمانی که من از کوثر مبارک آب دهان پیامبر نوشیدم، هزار درب علم و از هر دری هزار درب دیگر به رویم گشوده شد... و براستی که به فرمودهٔ رسول خدا : «انا مدینة العلم و علیٌ بابها...همانا پیامبر شهر علم است و من درب آن هستم و هرکس که بخواهد به شهر علم وارد شود، باید از درب آن بگذرد...»

وقتی که مولایم علی سخن می گفت ،تازه فهمیدم که من در چه عالمی دست و پا میزنم و ایشان در چه عالمی سیر می کنند.
همانا که مولایم با این سخنان به من فهماند که مال و منال این دنیا برای ما اهلبیت کمترین اهمیتی ندارد... چرا که تمام علوم و گنجینه های دنیا در دستان ماست ، اگر می‌بینید که اینچنین فقیرانه و ساده زندگی می کنیم، بدانید که این رویهٔ ماست ، رویهٔ بندگان #مخلص خدا و رویهٔ #اولیاءالله است وگرنه ما از هر ثروتمندی، ثروتمندتریم...
آری مولایم علی ،با اشاره ای کوچک مرا به وادیی برد که تا به حال در آن وادی پای نگذاشته بودم... و چه خوش وارد شدم و چه زیبا فهمیدم...به راستی که نه من شاهزاده ام و نه پدرم شاه...بلکه پادشاه این عالم و شاهزاده های این عالم کسی جزء این خانواده نمی تواند باشد...

آرام از جا برخواستم و رو به علی و زهرا گفتم :
_مرا عفو کنید، قصد جسارت نداشتم ، بر من ببخشید که شاگردی نوپا در مکتب علوی و کلاس درس فاطمی و مسلمان محمدی هستم

و از اتاق بیرون آمدم...


🌟ادامه دارد....


🖤نویسنده؛ طاهره سادات حسینی

قسمت بعد 37   ****   قسمت قبل 35